سلووووومعععع یوهوهوهوعععع
آقا من آمده ام وای وای من آمده اممممم .
بالاخرررره شاخ غولُ شکستم ووووو رفتم روانپزشککککک.
وای بچه ها یعنی وارد کلینیک که شدم حس کردم بعد مدتها برگشتم خونه م
نیمرخ تراپیستمو که از پشت شیشه دیدم دلم پر ذوق شد
با ولع در و دیوار و میز منشی هارو نگاه میکردم
وقتی رو صندلی انتظار نشستم با خودم گفتم آخیییییشششش مأمن آرامشم .
ی بچه ی فنقلی چینی هم با خانوادش اونجا بودن .یعنی نی نیه گوله نمک بود دلم میخواست قورتش بدم
دکتر جان به حالم و بابت این چهارماهی که دارو نخوردم تاسف خورد و گفت علاوه بر اینکه داروی قدیمیم رو از سر باید بگیرم یک دارو جدید هم برای کنترل استرسم نوشت و گفت سه هفته دیگه بیا ببینم چجوری .
فعلا تراپی نمیرم .شده جلسه ای دویست تومن و من اصلا فعلا تمکن مالیشو ندارم .
در حال حاضر مانتومم در نیاوردم و نشستم رو مبل و دارم بستنی زردآلو میخورم و مینویسم
حسم خیلی خوبه خداروشکر خداروشکر
دکتر پوست رو باید شنبه وقت بگیرم (من اگزما دارم باید مرتب برم دکتر پوست)
میخوام لنز بگیرم برای همین باید برم دکتر چشم که وقت اونم گرفتم
وقت دکتر غدد هم گرفتم که مهرماه وقت داد
رو ,هم ,وقت ,وای ,دارو ,دکتر ,برم دکتر ,من آمده ,و گفت ,در نیاوردم ,مانتومم در
درباره این سایت